علل تجاوز عراق و شروع جنگ تحميلي
هفته ي دفاع مقدس بر همه ارتشيان، سپاه پاسداران، بسيج و نيروهاي مردمي و با ايماني که مخلصانه در گوشه و کنار اين کشور خود را براي اسلام و قرآن آماده کرده اند مبارک باد.

علل تجاوز عراق و شروع جنگ تحميلي

جنگ هشت ساله که با تحريک و حمايت همه جانبه استکبار جهاني، توسط رژيم بعثي عراق بر مردم ايران تحميل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبهه ها نبود، بلکه تمام سرزمين اسلامي ما اعم از شهرها و روستاها را در برگرفت.
از آن جا که نظام جمهوي اسلامي در تعارض مستقيم با قدرت هاي سلطه گر قرار داشت، لذا از همان ابتدا با مقابله ي جدي آنان مواجه شد که به عنوان مثال: مي توان به کودتاها، عمليات هاي براندازي، درگيري هاي داخلي و شورش هاي محلي در قالب ادعاي خودمختاري ها اشاره کرد.
در جريان يک مبارزه ي سياسي در مقابل پناهندگي شاه به آمريکا، سفارت آمريکا در تهران به تصرف دانشجويان پيرو خط امام در آمد. اين واقعه شکل جديدي به رويارويي ايران با اين قدرت استکباري بخشيد، امريکا تاب چنين تحقيري را نداشت، لذا با حمله ي نظامي به طبس تلاش کرد اين حقارت را جبران نمايد ليکن به صورتي مفتضحانه شکست خورد. از اين رو امريکا در يک بررسي منطقه اي جهت مهار گسترش انقلاب اسلامي و نيز جبران شکست هاي پي در پي خويش، ابتدا اقدام به تحريم اقتصادي و تسليحاتي ايران نمود و سپس توسط رژيم بعثي عراق به عمليات نظامي عليه ايران پرداخت.
در عراق نيز صدام با روحيه ي قدرت طلبي و سلطه گري، حسن البکر را طي کودتايي از صحنه قدرت راند و با طمع رهبري جهان عرب و پر کردن خلأ قدرت در منطقه و به دست آوردن امتيازات از دست داده در قرارداد 1975، خود را به عنوان وسيله اي که غرب مي تواند توسط او به اهداف سلطه گرانه اش دست يابد معرفي کرد. لذا در اولين اقدام به سرکوبي شيعيان عراق دست زد و هم زمان به بمب گذاري در تأسيسات نفتي ايران توسط گروه هاي ضد انقلاب مبادرت نمود. در عين حال جنگ تبليغاتي شديدي عليه ايران اسلامي آغاز کرد و در تلويزيون دولتي به بهانه بازپس گيري سه جزيره ي ابوموسي و تنب هاي بزرگ و کوچک، حملات مستقيم و غيرمستقيم تبليغاتي را متوجه ايران کرد و سرانجام پس از يک دوره مذاکرات مسؤولين عراقي با مسؤولين آمريکايي و حضور برخي فرماندهان ارشد نظام شاه در عراق، وزارت امور خارجه آن کشور به صورت رسمي در 26/6/59، طي يادداشتي قرارداد 1975، الجزاير را لغو نمود و ارتش عراق نيز در تاريخ 31/6/1359، حمله سراسري خود را آغاز کرد.
اين امر در حالي صورت پذيرفت که امام خميني قدس سره از ماه ها قبل از آغاز حمله عراق جهت آمادگي و افزايش توان نظامي ايران تلاش مي نمودند.
ايشان در مورخه 31 شهريور 1359، در پيامي به مناسبت باز شدن مدارس درباره ي آغاز جنگ تحميلي فرمودند:
«اين جنگ، جنگ با اسلام است به هواداري کفر و يک همچنين جنگي برخلاف رضاي خداست. و خداي تبارک و تعالي نخواهد بخشيد بر اين کساني که بر ضد اسلام قيام کنند به واسطه ي همراهي با کفر.» همچنين امام قدس سره اولين فرمان خود را درباره جنگ در تاريخ 1/7/1359، صادر فرمودند.
در 31 شهريور سال 1359، نيروهاي عراق با آمادگي قبلي و زمينه سازي مناسب، حمله به مرزهاي ايران را در طول نوار مرزي از آبادان تا قصرشيرين آغاز کردند. هم زمان با اين حمله، هواپيماهاي دشمن بسياري از مراکز نظامي و استراتژيک و فرودگاه هاي ايران و نيز 19 شهر را مورد بمباران قرار دادند. اهداف اصلي عراق در اين تهاجم عبارت بودند از:
- حاکميت بر اروند رود و باز پس گيري سه جزيره ي ايراني خليج فارس به منظور جبران قرارداد 1975، الجزاير.
- جداسازي استان خوزستان و الحاق آن به عراق و يا استقلال آن به نام عربستان.
- تضعيف جمهوري نوپاي اسلامي تا مرز سقوط.
به منظور دستيابي به اين اهداف، عراق يک استراتژي جنگ سريع ( سه روزه) را طراحي کرد با اين تصور که نيرويي که توانايي مقابله با ارتش آن کشور را داشت باشد وجود ندارد.


عراق با انتخاب مناطق جغرافيايي و تقسيم آنها بين يگان هاي رزمي، اين استراتژي را در پناه يک جو تبليغاتي شديد و ديپلماسي پر تحرک و نيز با در اختيار داشتن ستون پنجم، در حالي که پاسگاه هاي مرزي تاب مقاومت در برابرتهاجم دشمن را نداشتند، هجوم خود را آغاز کرد و به دليل عدم آمادگي نيروهاي ايراني به راحتي وارد خاک جمهوري اسلامي شد. بدين ترتيب ارتش عراق طي 48 ساعت به نزديکي شهرهاي مرزي رسيد. ليکن آنچه مورد ارزيابي و توجه دشمن قرار نگرفته بود، ميزان فداکاري مردم و مقاومت عناصر بومي بود. بدين شکل استراتژي جنگ سريع به شکست انجاميد.
در اين ميان، به دليل حضور نيروهاي ليبرال در رأس امور، از جمله وجود بني صدر به عنوان رياست جمهوي، تحريمي داخلي عليه مدافعان انقلاب، صورت گرفت و با شهادت فرماندهان محلي و جوانان در شهرها، عراق موفق به تصرف بسياري از شهرهاي مرزي و سرانجم خرمشهر گرديد. به اين ترتيب گرچه عراق نتوانست به اهداف اوليه خويش دست يابد، ليکن قسمت هايي از خاک ايران را تصرف کرد. در اين مرحله، عراق موضع سياسي خود را تغيير داد و در تمامي مناطق اشغال شده، اقدام به پدافند نمود و به ايران پيشنهاد آتش بس و مذاکره نمود. ايران هرگونه پذيرش آتش بس را، پيش از خروج نيروهاي عراقي رد کرد.
پس از پاسخ ايران، عراق تلاش کرد خطوط پدافندي خود را اصلاح نموده و براي يک جنگ درازمدت، نقاط مناسب و حساس استراتژيک را به دست آورد. لذا، همچنان به فشار خود به منظور تصرف آبادان و اهواز ادامه داد. اما با مقاومت عناصر پراکنده ي محلي و مردمي که بدون سازمان خود را به جبهه رسانده بودند، روبرو و متوقف شد. در اين زمان عملاً فرصتي مناسب براي رزمندگان ايراني فراهم شد تا به سازماندهي و تقويت خود بپردازند.









